خودشکوفایی یک مفهوم اصلی در روانشناسی انسانگرا به شمار میآید. خودشکوفایی بعد سالیان زیاد از فرمول بندی اولیه توسط راجرز و مازلو هنوز هم مبحثی بسیار مهم برای محفل روانشناسان است. ما در این مقاله برای شما توضیح خواهیم داد تا چگونه به خودشکوفایی برسید. با ما همراه باشید!
خودشکوفایی چیست ؟
خودشکوفایی یا Self-actualization به معنای رسیدن به تعالی روح است که این خود باعث رضایت از زندگی و رشد انسان و برتری روحی او نسبت به دیگر موجودات میشود.
خودشکوفایی همان توانایی درک ظرفیتهای خود و انجام دادن و تلاش برای کاری که میتوان انجام داد و لذت بردن از آن است که سبب رضایت از زندگی میشود. خودشکوفایی به شما کمک میکند تواناییهای خود را بشناسید و به سمت اهدافتان آگاهانه قدم بردارید.
خودشکوفایی از نگاهی دیگر شایستگی است که فرد را توانمند می کند تا هدف های خود را پیدا کند و به همان هدف های تعریف شده برسد.
Bar-On درباره خودشکوفایی میگوید :
خود شکوفایی فرآیند کوشش برای واقعی ساختن استعدادها ، تواناییها ، و ظرفیتهای بالقوه افراد است. این امر مستلزم توانایی برای تنظیم و تکامل اهداف است. این شایستگی به واسطهی دریافت احساساتی مبتنی بر علایق و مشاغل شکل میپذیرد. خودشکوفایی ، تلاشی است که تمامی زمان طول عمر را متوجه خود میگرداند و منجر به غنی ساختن زندگی خواهد شد.
حضرت علی علیه السلام در این باره میفرماید :
انسان به گونه ای آفریده شده است که نفس ناطقه ای دارد و اگر آن نفس را به وسیله علم و عمل تزکیه [ شکوفا ] کند، به جوهرهای نخستین علت هایش میرسد و اگر مزاج نفس ناطقه به سرحد میانه روی رسید و از چیزهایی که با روحانیتش ضدیت دارد و جدا شد، به تحقیق که با هفت آسمان محکم و استوار شرکت جسته است.
تعریف خودشکوفایی از نظر مازلو
اگر از علاقه مندان به روانشناسی باشید تاکنون نام مازلو به گوشتان خورده است. مازلو در هرم نیازهای انسانی خودشکوفایی را در بالاترین سطح قرار میدهد. هرم مازلو شامل موارد زیر است :
نیازهای اولیه یا همان نیازهای فیزیولوژیک
نیازهای امنیتی
نیازهای اجتماعی
نیاز به احترام و رضایت درونی و فردی
خودشکوفایی
مازلو میگوید :
آنچه انسان میتواند بشود باید باشد.
از نظر وی پیش نیاز رسیدن به خودشکوفایی ، رسیدن به چهار نیاز پایین تر در هرم است.
ویژگی های انسان خودشکوفا از نظر آبرهام مازلو
دیدن و پذیرفتن جهان آن گونه که هست
صلح و آرامش درونی
خلاق و دارای تخیل بسیار قوی
توجه به مسائل دیگران
احساس خوشبختی کردن و لذت بردن از لحظهی حال
بشاش و با طراوت بودن و اهل شوخی و خنده بودن
منطق گرایی
فعال بودن
ارزش قائل شدن برای تجربیات حتی بسیار ساده در زندگی
داشتن اندیشه خودجوش و رها از قید و بند تحمیل شده از سوی اطرافیان
دغدغه حل مسائل و بهبود کیفیت زندگی انسانها را داشتن
خودشناسی و تاثیر آن بر خودشکوفایی
خود شناسی پایه رسیدن به خودشکوفایی است . برای اینکه بدانیم در چه سطحی هستیم و در آینده به چه سطحی میخواهیم برسیم باید تواناییها و علایق خود را بشناسیم ( خودشناسی ). کسی میتواند وارد مسیر رسیدن به خودشکوفایی شود که در ابتدا به خودشناسی برسد. اگر کسی قصد رفتن به شهری را داشته باشد تا زمانی که نداند اکنون در کجا هست نمیتواند حتی با وجود بهترین امکانات به شهر مورد نظر خود برود.
هدف از خودشناسی شناخت دقیق نیازها و اهداف و علایق خود است که موجب میشود خود را بهتر از هرکسی بشناسید و اهداف و علایق خود را به طور شفاف پیش روی خود ببیند. پس از خودشناسی باید دل را به دریا زده و در مسیر خودشکوفایی قرار گرفت.
چند درصد از جمعیت خودشکوفا هستند ؟
اگر چه همه انسانها استعداد خودشکوفایی دارند ولی مازلو بر این باور بود که عده کمی از مردم جامعه ما به خودشکوفایی میرسند و این تعداد، کمتر از یک درصد جامعه را شامل میشود.